به گزارش مشرق، آشنایی من با حضرت امام(ره) همزمان با ورودم در سال 1327 به قم آغاز شد. از همان ابتدا مجذوب روحانیت و نورانیت ایشان شدم. ایشان به مدرسهی فیضیه میآمدند و درس میگفتند و پس از درس پشت سر آیتالله اراكی عبایشان را پهن میكردند و نماز میخواندند. حضرت امام(ره) علاقمندان فراوانی داشتند. پدر همسر من از جملهی این افراد بود كه به امام بسیار علاقه داشت. ایشان مكرر میگفت: دوست دارم زنده باشم و ببینم كه حضرت امام و آیتالله خوانساری به چه درجاتی میرسند و چه آینده درخشانی دارند.
در زمان مرحوم آیتالله بروجردی، صرفنظر از من كه طلبه كوچكی بودم، محصلان جدی و زبدههای حوزه غالباً به درس حضرت امام میآمدند. حضور این افراد در درس حضرت امام دلایل گوناگونی داشت، از آن جمله، نظم و ترتیب امام در بیان درس و زحمتی كه حضرت امام میكشید و مطالعه میكرد. ایشان همه اقوال را میدیدند و به درس تسلط كامل داشتند. بسیار كم اتفاق میافتاد كه شاگردان با سؤالی امام را متوقف كنند. تسلط، حافظه ی خوب و استعداد سرشاری كه ایشان داشتند از دلایل دیگری بود كه باعث شد تا فضلای متبحر و نخبه، اغلب شاگردان ایشان باشند و از محضر ایشان بهره جویند. بعد از فوت آیتالله بروجردی، همین ویژگیها باعث شده بود تا حضرت امام بیشترین شاگردان را داشته باشند.
بنده یك دوره درس خارج را در محضر حضرت امامخمینی فرا گرفتم. نظمی كه در آن زمان از ایشان دیدم تاكنون از كسی ندیدهام. این نظم و برنامه به گونهای بود كه ما اغلب ساعتهایمان را، كه ساعتهای قدیمی كوكی بود و گاهی میایستاد، با آمدن ایشان تنظیم میكردیم. كلاس درس ایشان بسیار منظم بود و مرتب نیز برقرار میشد و تعطیلی بسیار كم داشت. مثلاً درس اصول حضرت امام كه حدود چهار سال و نیم طول كشید، تنها دو روز تعطیل بود كه یكی از آن دو روز را ظاهراً كسالت داشتند.
نظم و ترتیبی كه حضرت امام (ره) در امور داشتند بسیار عجیب و جالب توجه بود. این خصوصیت در تمامی شئونات زندگی ایشان ساری و جاری بود؛ مثلاً ایشان جمعهها سر ساعت به حمام میرفتند و سر ساعت بیرون میآمدند و زمان زیارت ایشان در حرم بسیار دقیق بود و اصلاً از لحاظ زمانی عقب و جلو نمیشد، طوری كه میشد بر اساس آن برنامهریزی كرد. این امر نشان نهادینه شدن نظم و ترتیب در زندگی حضرت امام بود.
برخی از مدرسین وقتی درس را شروع میكردند و مقداری پیش میرفتند، از نحوه تدریس آنها ما متوجه میشدیم كه شب قبل در مورد درس مطالعه داشتهاند یا خیر. اگر مطالب روز گذشته را تكرار میكردند متوجه میشدیم كه مطالعه نكردهاند. البته كثرت كار مخصوصاً برای برخی مراجع باعث چنین كاری میشد اما من به یاد ندارم كه ما یك بار هم متوجه شده باشیم كه امام مطالعه نكردهاند. ایشان مطالعه را مقدم بر همه چیز میدانستند و بیشتر وقتشان را صرف مطالعه و تدریس میكردند. ایشان برای كارهای مرجعیت و تقلید مانند اینكه افراد بیایند و بروند و وجوهات بدهند، چندان وقت نمیگذاشتند.
منزل ما در گذر جِدا بود و منزل قدیمی امام در یخچال قاضی، به همین دلیل مسیر رفت و آمد من با حضرت امام یكی بود. زمانی كه پشت سر ایشان حركت میكردم به محض اینكه امام صدای كفش مرا میشنیدند، كنار كوچه میایستادند و میفرمودند: «بفرمایید». ایشان قبول نمیكردند كسی پشت سر ایشان یا با ایشان راه برود. سعی میكردند كه تنها بروند و این یكی از ویژگیهایشان بود.
شخصیت علمی و اخلاقی حضرت امام در درجهی اول، و شم قوی سیاسی ایشان در درجه دوم، ما را شیفته و مجذوب امام نمود. عالیترین دلیل شم قوی سیاسی امام این بود كه از همان ابتدا نوك تیز حملهی خود را متوجه آمریكا كرده بود و سپس به شاه و دربار میپرداخت. این نكته پس از سالها برای افرادی كه ادعای كار سیاسی داشتند ولی اطلاعی نداشتند روشن شد كه این قول امام كه فرمودند: «تمام بدبختیهای ما از آمریكاست و آمریكا شیطان بزرگ است». سخن حق و بجایی بوده است، علاقمندی و اعتقاد ما به امام باعث شد، پیرو ایشان باشیم.
منبع: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی
در زمان مرحوم آیتالله بروجردی، صرفنظر از من كه طلبه كوچكی بودم، محصلان جدی و زبدههای حوزه غالباً به درس حضرت امام میآمدند. حضور این افراد در درس حضرت امام دلایل گوناگونی داشت، از آن جمله، نظم و ترتیب امام در بیان درس و زحمتی كه حضرت امام میكشید و مطالعه میكرد. ایشان همه اقوال را میدیدند و به درس تسلط كامل داشتند. بسیار كم اتفاق میافتاد كه شاگردان با سؤالی امام را متوقف كنند. تسلط، حافظه ی خوب و استعداد سرشاری كه ایشان داشتند از دلایل دیگری بود كه باعث شد تا فضلای متبحر و نخبه، اغلب شاگردان ایشان باشند و از محضر ایشان بهره جویند. بعد از فوت آیتالله بروجردی، همین ویژگیها باعث شده بود تا حضرت امام بیشترین شاگردان را داشته باشند.
بنده یك دوره درس خارج را در محضر حضرت امامخمینی فرا گرفتم. نظمی كه در آن زمان از ایشان دیدم تاكنون از كسی ندیدهام. این نظم و برنامه به گونهای بود كه ما اغلب ساعتهایمان را، كه ساعتهای قدیمی كوكی بود و گاهی میایستاد، با آمدن ایشان تنظیم میكردیم. كلاس درس ایشان بسیار منظم بود و مرتب نیز برقرار میشد و تعطیلی بسیار كم داشت. مثلاً درس اصول حضرت امام كه حدود چهار سال و نیم طول كشید، تنها دو روز تعطیل بود كه یكی از آن دو روز را ظاهراً كسالت داشتند.
نظم و ترتیبی كه حضرت امام (ره) در امور داشتند بسیار عجیب و جالب توجه بود. این خصوصیت در تمامی شئونات زندگی ایشان ساری و جاری بود؛ مثلاً ایشان جمعهها سر ساعت به حمام میرفتند و سر ساعت بیرون میآمدند و زمان زیارت ایشان در حرم بسیار دقیق بود و اصلاً از لحاظ زمانی عقب و جلو نمیشد، طوری كه میشد بر اساس آن برنامهریزی كرد. این امر نشان نهادینه شدن نظم و ترتیب در زندگی حضرت امام بود.
برخی از مدرسین وقتی درس را شروع میكردند و مقداری پیش میرفتند، از نحوه تدریس آنها ما متوجه میشدیم كه شب قبل در مورد درس مطالعه داشتهاند یا خیر. اگر مطالب روز گذشته را تكرار میكردند متوجه میشدیم كه مطالعه نكردهاند. البته كثرت كار مخصوصاً برای برخی مراجع باعث چنین كاری میشد اما من به یاد ندارم كه ما یك بار هم متوجه شده باشیم كه امام مطالعه نكردهاند. ایشان مطالعه را مقدم بر همه چیز میدانستند و بیشتر وقتشان را صرف مطالعه و تدریس میكردند. ایشان برای كارهای مرجعیت و تقلید مانند اینكه افراد بیایند و بروند و وجوهات بدهند، چندان وقت نمیگذاشتند.
منزل ما در گذر جِدا بود و منزل قدیمی امام در یخچال قاضی، به همین دلیل مسیر رفت و آمد من با حضرت امام یكی بود. زمانی كه پشت سر ایشان حركت میكردم به محض اینكه امام صدای كفش مرا میشنیدند، كنار كوچه میایستادند و میفرمودند: «بفرمایید». ایشان قبول نمیكردند كسی پشت سر ایشان یا با ایشان راه برود. سعی میكردند كه تنها بروند و این یكی از ویژگیهایشان بود.
شخصیت علمی و اخلاقی حضرت امام در درجهی اول، و شم قوی سیاسی ایشان در درجه دوم، ما را شیفته و مجذوب امام نمود. عالیترین دلیل شم قوی سیاسی امام این بود كه از همان ابتدا نوك تیز حملهی خود را متوجه آمریكا كرده بود و سپس به شاه و دربار میپرداخت. این نكته پس از سالها برای افرادی كه ادعای كار سیاسی داشتند ولی اطلاعی نداشتند روشن شد كه این قول امام كه فرمودند: «تمام بدبختیهای ما از آمریكاست و آمریكا شیطان بزرگ است». سخن حق و بجایی بوده است، علاقمندی و اعتقاد ما به امام باعث شد، پیرو ایشان باشیم.
منبع: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی